سه‌شنبه، اردیبهشت ۰۷، ۱۳۸۹

در شب شهادت فاطمه ی زهراوبه یاد و در رثای عباس ابن علی ابوالفضل

در شب شهادت فاطمه ی زهراوبه یاد آن حضرت،
در رثای حضرت عباس ابن علی(ع)، ابوالفضل، قمربنی هاشم،علمدار،صاحب علم،سقا و . . . کسی که کلمات در تعریفش قاصرند
در این شعر به خاطر عظمت جایگاه آن یگانه از درج تخلص در متن شعر خوداری کردم راستش در جایی که صحبت از گل یاس است جایی برای خس و خاک نیست.
عباس علی، شه علمدار
ای زاده ی دامن گل یاس
ای هم نفس حسین، عباس
.
ای اول رتبه ی نجابت
ای غایت مردی و شجاعت
.
نام تو تغزل صلابت
یاد تو تبلور حلاوت
.
آن سرو قد تو ای علمدار
شد مایه ی فخر شیر کرار
.
آلاله ی روی تو چو خورشید
کی ماه چو روی تو درخشید
.
تو ثانی شیر "لافتی"یی
سقای حریم کبریایی
.
دستان تو همچو دست حیدر
افراخته رایت پیمبر
.
ای حامی تا ابد وفادار
شمشیر تو ذوالفقار کرار
.
مردی ز تو زاده شد مکرَّر
آزادگی از تو شد محرَّر
.
آبی که نخورده وانهادی
درسی ز ادب به آب دادی
.
زین روست که آن ضریح عالی
هرگز نشود ز آب خالی
.
آرامگه تو دیده ی ما
پر آب ترین ضریح دنیا
.
خالی کف ماست کز تو دوریم
ما تشنه ی دیدار و حضوریم
.
لب تشنه، دل تکیده ی ماست
آواره قد خمیده ی ماست
.
کف خالی و بی بضاعتانیم
جز بارگه تو ره ندانیم
.
ای باب گشوده ی شفاعت
نزدیک ترین ره سعادت
.
دریاب مرا در این شب تار
عباس علی، شه علمدار
.
سروده شده در شب میلاد حضرت زینب خواهر بزرگوار حضرت عباس
استفاده از این شعر و تمام دیگر شعرهای مذهبی من با ذکر صحیح منبع بلامانع است.

برچسب‌ها:

دوشنبه، فروردین ۲۳، ۱۳۸۹

IMAGINE

اسفند عزیز
در پاسخ به لطف شما شعری زیبا از "جان لنون" را می نویسم، جان کلام سکوت شاید در بیت های این شعر زیبا نهفته باشد.با این تذکر که در کشوری که حتی فاتحه خوانی بر مزار مردگان هم پی گرد و تادیب به همراه دارد، احتمالاً وبلاگ نویسی جرمی بسیار بدی است که ... ولش کن شعر را بخوان


تصور کن هیچ بهشتی وجود ندارد
سعی کن، ساده است
هیچ جهنمی در آن پایین نیست
آن بالا فقط آسمان است
تصور کن تمام انسانها
برای امروز زندگی می کنند...

Imagine there's no heaven
It's easy if you try
No hell below us
Above us only sky
Imagine all the people
Living life for today...

تصور کن هیچ کشوری وجود ندارد
انجام دادنش سخت نیست
هیچ چیزی برای کشتن و کشته شدن نیستو هیچ دینی وجود ندارد
تصور کن تمام انسانها
زندگی را در صلح می گذرانند...

Imagine there's no countries
It isn't hard to do
Nothing to kill or die for
And no religion too
Imagine all the people
Living life in peace...

ممکن است بگویی من یک خیال پردازم
اما من تنها نیستم
امیدوارم یک روز به ما بپیوندی
و جهان یکی شود

You may say I'm a dreamer
But I'm not the only one
I hope someday you'll join us
And the world will be as one

تصور کن هیچ مالکیتی وجود ندارد
دوست دارم بتوانی تصور کنی
نیازی به حرص یا گرسنگی نیست
برادری انسانها
تصور کن تمام آدمها
جهان را بین هم تقسیم کنند...

Imagine no possessions
I wonder if you can
No need for greed or hunger
A brotherhood of man
Imagine all the people
Sharing all the world...

ممکن است بگویی من خیال پردازم
اما تنها من نیستم
امیدوارم روزی به ما بپیوندی
و جهان یکپارچه شود

You may say I'm a dreamer
But I'm not the only one
I hope someday you'll join us
And the world will live as one

جمعه، آبان ۰۸، ۱۳۸۸

تقدیم به آقا امام رضا ع



ای به هوای عشق تو دل شده مبتلا علی
دل شده مبتلای تو جان شده پر بلا علی

ترسم از این تلاطمش بشکند این قفس، دلم
از حرمت چو می رسد شمه ی آشنا علی

ما همه ناشناس و تو با همه غربت آشنا
ما همه غربتی و تو صاحب این سرا علی

باغ بهشت کوی تو ملجاء جان عاشقان
ما به پناه لطف تو بر در این سرا علی

شاه و ملک نخوانمت، حور و ملک ندانمت
وارث مصطفا یی و زاده ی مرتضا علی

دور فلک شکارچی، ما همه خسته و رمان
در حرمت پی امان آمده جان ما علی

گرچه نگفته لایقت سرو سهی ثنای تو
تحفه مور را نگر با نظر رضا علی

برچسب‌ها:

شنبه، شهریور ۲۸، ۱۳۸۸

عید آمد


خدایا می کنم این نامه آغاز
به نامت ای توانای یگانه
تو بی انباز و یاری ای خداوند
تویی مقصود ما، باقی بهانه

سپس رحمت بر آن فرزانه ی دهر
نبی مصطفی طاها پیمبر
طفیل هستی جانش جهانی
که از لولاک او دنیا مصور

سلام جمله عالم به دختی
که هم ام ابیها بود و کوثر
شمیم جنت و زهرای اطهر
حبیب مصطفی و جان حیدر

دورود بی حد دادار داور
به ساقی سخی آب کوثر
به "یؤتون الزکوة" و "راکعون"ی
که خیبر گیرد آن کرار حیدر

سلام الله بر سبط پیمبر
شبیه مصطفی و پور حیدر
امام المجتبی فرزند زهرا
وصی مرتضی آن شیر صفدر

دورود حق به آن خون خدائی
سپهسالار دشت کربلایی
کسی کز جان احمد شیر نوشید
گلویش بوسه گاه مصطفایی

آخرین روز ماه پر خیر رمضان هم دارد می گذرد. ماهی که تماماً برکت است و خیر.
خوش به حال آنان که از این سفره ی بی انتهای خداوند برای روح و روان خود روزی برداشتند،
خوش به حال آنان که گرسنه بودند و د راین ماه سیر شدند ،
خوشا به حال آنان که تشنه بودند و در این ما سیراب شدند،
خوشا به حال آنان که قهربودند و در این ماه آشتی کردند،
خوشا به حال آنان که به حبه خرمائی در این ماه آتش دوزخ را دور کردند،
خوشا به حال آنان که به جرعه آبی در این ماه بهشت را خریدند،
خوشا به حال قارئینی در این ماه با قرآن دوست شدند،
خوشا به حال نماز گزارانی در این ماه طاعاتشان قبول حق شد،
خوشا به حال آنان که در این ماه قرضداران را بخشیدند و طلب خویش را از خدا ستاندند،
خوشا به حال آنان که با مهمانوازی برسرسفره ی تنگدستی دراین ماه خدا را به مهمانی خانه های خود بردند،
خوشا به حال آنانی که . . . ماه رمضان را درک کردند.

و سلام بر رمضان

چهارشنبه، مرداد ۲۸، ۱۳۸۸

جا دارد اگر از شرم بمیریم، از این تجاوزها

کتایون آذرلی شیرزنی که با شهامت متجاوزی را افشا می کند.

خاک بر سر من و تمام مردان ایرانی
اگر از درد و داغ این تجاوزها همه ی ما مردان ایرانی از شرم بمیریم به خدا که رواست.
اینها که در اثر شکنجه های جنسی دچار مرگ و ناراحتی های جسمی و روحی می شوند خواهران و برادارن من تو هستند خاک بر سر من تو ای ایرانی با غیرت که زیر دماغ ما دارند به ناموس ما تجاوز می کنند و ما هنوز زنده ایم.
باید از این درد زمین ما را درکام بکشد که صدای ازاله شدن ناموسمان را باید خارجی ها به گوش مان برسانند و کسی هم در این شهر ککش هم نگزد.
آهای کسانی که هفده رکعت نماز را هر روز درپیششگاه خدا عرضه می کنید ، آهای کسانی که اثر مهر و سجود بر پیشانی دارید ،آهای کسانی که به پیشواز ماه رمضان رفته اید و می روید، آهای کسانی که ادکار هفته را روز به روز از حفظ دارید، آهای ایرانی با غیرت ناموس ما را به تاراج گذاشته اند و ما هنوز زنده ایم و از شرم این هتک ناموس نمی میریم.
ننگمان باد!!!!!
باید بمیریم از این ننگ و این ننگ را چون داغ بر پیشانی داشته باشیم که بهترین فرزندان این آب و خاک را عده ای بی ناموس خوک صفت با خوک دانی منزل خود اشتباه گرفته اند.
آنها که به مادرو خواهرانشان هم نامحرمند دست در ناموس ما آویخته اند.
ای بمیریم ما که چنین ساده و بی خیال نظاره گر توحش عده ای خو و توله خوک به خواهران و برادانمان هستیم.
پس غیرت مردانه ی ما ایرانیان چه شد پس چه شد آنهمه ناموس دوستی چه شد ناموس پرستی ما ایرانیان.
همه ی ما باید پشت شیخ بزرگوار کروبی بایستیم باید صدایمان را با صدای او و تمام کسانی که به خاطر ناموس مان فریاد می زنند یکی کنیم.
هیچ کس در هیچ جایگاهی حق ندارد ناموس مردم را هدف بگیرد.
ننگ بر ما اگر صدایی از ما در نیاید.
هر کس بی صدا بنشیند بر این بی ناموسی ها صحه گذاشته است.

سه‌شنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۸

اینجا آرژانتین یا شیلی نیست . . . اینجا ایران است.

(تصویر بالا کاری از پرستو فروهر)

اینجا آرژانتین یا شیلی نیست . . . اینجا ایران است.

یادمه بچه که بودم راجع به رژیمهای دیکتاتوری که ملتها را به گروگان می گرفتند و باعث جنایت می شدند خبرهای وحشتناکی از تلویزیون می شنیدم. برایم همیشه این سوال پیش می آمد که مردم در آن نواحی در چه حالی هستند؟ آنها که مصیبت زده اند چگونه اند؟
کشورهایی مثل آرژانتین، برمه، ویتنام، آفریقای جنوبی، اسپانیا، یونان، کوبا، کره شمالی، عراق، و ... و... و ... که البته خیلی از این کشورها الآن وضعیت خیلی خوبی پیدا کرده اند مثل اسپانیا که از زیر یوغ فرانکو رها شد یا آرژانتینی ها که در دهه70 میلادی تجربه ی جنگ کثیف و دادگاه های فرمایشی را از سر بدر کردند. البته کشورهایی هم هستند که مردم بدبخت آن هنوز در گیر رژیمهایی مستبد و زبان نفهمی هستند که دمار از جان و هستی وروزگار مردم آن کشور درمی آوردند مثل دولت کثیف کره شمالی.
اما نمی دانستم که شاید روزی بیاید که در کشور من هم بگیر و ببند هایی مثل آرژانتین دهه 70 میلادی رخ بدهد. نمی دانم با جنگ کثیف آرژانتین چقدر آشنا هستید ولی همینقدر باید بگویم که آنچه آنروز در کشور آرژانتین گذشت امروز در کشور ما هم جاری و ساری است. جالب است که بدانید که جنایت کاران از آن همه جنایت تقریباً قصر در رفتند یعنی هنوز همه ی آنها شناسایی و محاکمه نشده اند.برای اینکه راجع به جنگ کثیف بیشتر بدانید
اینجا را بزنید.
به هر حال آنچه که امروز بسیار مهم است این است که همه ی جنایتکاران بدانند که اگر روزی از دست عدالت بشری فرار هم بکنند نزد قاضی وجدان خود تا ابد شرمنده اند و البته قاضی اصلی یعنی خدا بلآخره دستمزد این جنایات را بدیشان باز خواهد داد.
دنیا دیگر ملعبه ی عده ای زورگو نیست وسایل ارتباطی بسیار همه گیر شده و هیچ رازی در پس پرده تا ابد نمی ماند. آنچه امروز در این کشور رخ می دهد از کشتار و شکنجه و تجاوز و دادگاه های فرمایشی همگی روزی رنگ خواهد باخت و در روزی که اصلاً دور نیست این پرونده ها بازگشایی خواهند شد و در آن روز است که چه بسیار افراد از فرط خجلت انتحار خواند کرد تا با خاری و خفت برای عذر تقصیر درپیشگاه ملت نیاستند و تحقیر نشوند.
اما عاقبت . . .
درست است که همه ی ما روزی خواهیم مرد درست است که از اغلب ما مردم عادی شاید نام نشانی هم نماند ولی جنایتکاران "همیشه ی تاریخ" را سر افکنده خواهند زیست حتی فرزندان و نوادگانشان هم از این درد جانکاه سرافکندگی و خاری در امان نخواهند بود و این ننگ و عار را نسل اندر نسل با خود خواهند کشید، به فرزندان صدام نگاه کنید.
دنیا دیگر دنیای صد یا دویست سال پیش نیست که هرکس هر غلطی بخواهد بکند و دیگر کسی هم تا سالهای سال نتواند پی گیر مطلب شود امروز دیگر دنیا نسبت به همه چیز چشم بینا دارد حافظه ی بشریت با توجه به اختراعات و اکتشافات قرن اخیر بسیار بیدار و هشیار است وتمامی این جنایات ثبت و ضبط می گردد و روزی که دیر دور نیست جنایتکارانی که می زنند و می کشند و زندانی می کنند و تجاوز می کنند از هیچ نظر مصونیت و مفری نخواهند داشت.
ولی شهدا و شکنجه دیده ها و دادگاهی شده ها و تجاوز شده ها همگی شهیدان جاودانه می شوند. کسانی که امروز این جنایات را لاپوشانی می کنند اندک زمانی بعد در حالی که مطرود و منفور جامعه هستند از یادها خواهند رفت و در گوشه ی بیغوله ها از بی کسی می میرند و یا خود کشی خواهند کرد و یا با خفت و زاری به دست عدالت اسیر می شوند و ذلتبار محاکمه خواهند شد.
خداوند قاضی بی بدیل جهان هیچ کس را بی مجازات نخواهد گذاشت و صد البته هیچ مظلومی را به نشستن دعوت نکرده است و از صاحبان حق و خون می خواهد که مردانه به پا خیزند و حق خود را بگیرند و البته بر اساس قانون قصاص باید تمام کسانی که عامل و آمر این جنایت های کثیف هستند محاکمه و مجازات شوند در هر لباس و هر منصب که باشند.
اینجا آرژانتین و برمه و کره شمالی نیست و مردم ما هم دیگر خواب و خام نیستند و تقاص کشته های خویش را خواهند گرفتپ، دیر یا زود.

یکشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۸

دلم از مغلطه ی جهل و تفرعن بگرفت


شود آیا که دگر صبح بهاری آید
بوی گل با نفس سبز بهاری آید
شود آیا که دگر شاخه گلی را نکشند
باز در باغ و چمن نغمه ی ساری آید
نشود مادری از داغ عزیزش دلریش
پدری را غم دل، آه شراری آید
بار الها مپسند این همه بیداد وستم
بر سر مردم بی پشت حصاری آید
از غم سرو قدان، سروسهی پشت خمید
یوسف فاطمه با رایت یاری آید
دلم از مغلطه ی جهل و تفرعن بگرفت
جای بوزینه، خس و خار به یاری آید

انواع کد های جدید جاوا تغییر شکل موس